1- مثل اینکه قراره با ایجاد یک کوچه(میلان) دیگر در محله ایثارگران موافقت بشه. قابل توجه دوستانی که میخوان خونه بسازن پیگیر موضوع باشید.

2- از وقتی که هاشم خان پردل شروع به خرید زمین برای ساخت نانوایی کرده مثل اینکه هر کی شنیده قیمت زمینشو کمی افزایش داده جالب اینجاست که این قیمتها در برخی موارد با قیمت واقعی فاصله زیادی دارد.

سلام دوستان

1- در طی هفته گذشته یک شب که به مسجد رفته بودم یکی از روحانیون بجستان برای اقامه نماز جماعت دعوت شده بود متاسفانه ایشان نماز چهار رکعتی را پنج رکعتی خواند و وقتی با اعتراض مردم روبرو شد تعجب کرده بیان کرد که یقین دارد نماز را چهار رکعت خوانده در هر صورت مشخص نکرد که تکلیف مردمی که یقین دارند پنج رکعت خوندن چیست؟ (حالا هی بیا به کار معاویه ایراد بگیر. چی میشد یک رکعت دیگر نیز اضافه میخوند تا 2 رکعت نماز صبح نیز به حساب میومد-جای آقای منصوری خالی بود حداقل نمازشو اضاف نمی خوند) 

2- بالاخره دوستان در دهیاری و شورا تصمیم گرفتند جوی آب روبروی مدرسه (کنار آغل آقای رمضان فاطمی نژاد) رو لوله گذاری کرده و همسطح کنند.خوب این خیلی خوبه ولی چقدر دیر؟ (اگر قرار باشه هر پروژه کوچک اینقدر طول بکشه فکر کنم سالی یک پروژه اجرا نشه)

3- در هفته گذشته در شب نیمه شعبان،جشنی با حضور مردم و هم ولایتی ها در مسجد برگزار شد که همراه با مداحی،سرود ،سخنرانی و مسابقه بود در این شب آقا شیخ محمود هم کلی کلاس گذاشته همراه با سخنرانی،چند بیتی را با کف زدن مردم اجرا کرد.پذیرایی از مردم هم خوب بود.مثل سالهای گذشته کمی بی نظمی ها به چشم میخورد ولی بازم خوب بود. غیبت برخی دوستان نیز بسیار به چشم می آمد(برخی هم که بودن اصلا به مسجد نیومدن!!!!!!!!!)

4-اگر در این ایام به درزاب و قبرستون سری میزدید حتما با پله های جدید قبرستون که در زمستان گذشته ساخته شده روبرو میشدید سیمان استفاده شده برای این پله در حال حاضر شروع به ریزش کرده و نمای زشتی به آن داده است دلیل امر میتواند چند چیز باشد یا بی تجربگی از سمت بنا بوده که نباید در آن شرایط و در هوای سرد بنایی میکرد یا اینکه به این سیمانها خوب آب داده نشده.در هر صورت ایراد وارده به شخص دهیار محترم است که نباید جواب مثبت به بی تجربگی بنا میداد و در آن شرایط پله ها رو می ساخت(دهیار نباید بابت این ساخت بد به بنا پولی پرداخت کنه درسته؟)

5- خدا رحمت کنه حسین رزمی رو.باورم نشد تصادف کرده و به رحمت خدا رفته انسان خوب و ساکتی بود وقتی عکسشو درب مسجد دیدم خیلی اندوهگین شدم یکی از مردم میگفت مرحوم رزمی پسوند فامیلشو از "برجک" به "درزاب" برگردانده.خدا رحمتش کنه 

جانبازی، مدال افتخاری است که خداوند متعال این نعمت ارزشمند خویش را نصیب انسان‏های پاک و بی‏آلایش خود می‏نماید؛ انسان‏هایی که از هستی و جان خویش در راه رضایت حق گذشته و در این راه، صبر و مقاومت می‏کنند. آن‏ها در صورت ادامه این راه، فضیلت و ارزششان حتی از شهیدان نیز والاتر است. راز این برتری این است که زندگی جانباز، همراه با سوختن است و چنان‏چه بتواند در مسیر اهداف واقعی خود، که تحقق آرمان شهداست مقاومت نموده و دشمنان را رسوا سازد، در این صورت فضیلتش از شهیدان نیز بیش‏تر خواهد بود...

میلاد اباالفضل(ع)، مهتاب شب های غریبی حسین(ع)

و اسوه باشکوه جانبازی مبارک باد . . .

نامه ای در جیبم

و گلی در مشتم

غصه ای دارم با نی لبکی

سر کوهی گر نیست

ته چاهی بدهید

تا برای دل خود بنوازم

عشق جایش تنگ است!

1- مثل اینکه قراره حجه الاسلام منصوری بعد از ماهها خدمت در روستا، درزاب رو ترک کرده و به روستای دیگری در کاشمر مهاجرت کنن.قراره تا چند روز آینده فردی دیگر (شاید قاسمی نامی)جای ایشون رو در روستا بگیره.(چرا؟)

2-به ظاهر جناب آقای منصوری از دست برخی از دوستان(البته فقط روحانیون روستا) کمی دلگیر و ناراحت بودن.(اینقدر به دست و پای این بنده خدا پیچیدید که فرار رو بر قرار ترجیح داد.بابا نکنید این کارو)

3- با خبر شدیم تعدادی از هم ولایتی های عزیز از اینکه قراره به مرغداری آقای ظفریان و دامداری ما آب لوله کشی داده بشه خیلی ناراحتند و اعتراض کردن.(بابا حق دارن این وسط فقط ما و آقای ظفزیان اضافی هستیم مهم اینه که به ما آب ندن حالا به چهار شرکت شن شویی،روستای بیکو و دیگر روستاها آب دادن اشکالی نداره. چقدر ما غریبه ایم)

توجه: بنده فقط منعکس کننده اخبار فوق هستیم و این مباحث رو از حداقل چند نفر مردم شنیده ام. اکثر مطالب منبع مستقیمی ندارند. پس در کذب یا واقعی بودن آن بنده رو سرزنش نکنید.   

سلام

یادتون میاد تا همین چند سال پیش،توی این موقع از سال اگر به درزاب سر میزدی با دامنه وسیعی از گندم زارها مواجه میشدی که کم کم آماده درو میشد.خیلی از پدران ما در این مواقع از سال با اره و داس به جون این گندم زارها میافتادند و صبح و شب درو میکردن. بعضی از دوستان همچون من بد جوری از این موقع سال میترسیدن چون اگر در این ایام سرو کله شان توی درزاب پیدا میشد حتما باید به گندم درو میرفتن. یادم نمیره یه بار توی همچنین ایامی به درزاب رفتم خدابیامرز کربلای عباس(پدربزرگم) ما رو با توپ و تشر به درو برد. توی اون روز ما چند نفری هر چه درو کردیم تموم نشد.صبح روز بعد احساس کردم باز قراره این اتفاق دوباره تکرار بشه و ما رو میخوان برای درو ببرن سر زمین . همون صبح زود وسایلو جمع کرده راهی بجستان شدم. خودتون که خدابیامرز رو میشناختید به کم هم قانع نبود خدا میدونست چند مَن زمین گندم داشت.به هر صورت با این آدمها و این روزگار دنیایی داشتیم. با فوت این قبیل افراد انگار برکتهای اینچنینی نیز از روستا رفت چند سالی بود که گندم زاری (آنچنان)دیده نمیشد. ولی خوشبختانه امسال به دلیل بارندگی های بیکران الهی که البته کم هم نبود باز دوباره اگر توی این موقع سال به درزاب سری بزنی تا حدودی با اینچنین گندم زارها،پالیزها،نخودزارها و ... مواجه میشوی. الهی شکر. 

گچ کن یکی از مجموعه باغات اطراف روستای درزاب است. در این بخش از روستا و در این باغات انواع میوه های مختلف کاشت و برداشت میشود. میوه هایی از قبیل زردآلو،انجیر،انگور،توت،گلابی،بادام،گردو و ... البته دو محصول زردآلو و انار بیشترین مقدار را به خود اختصاص داده است. افراد مختلفی از روستا در این بخش مالک بوده و سالانه مقادیر مختلفی زردآلو و انار از باغات خود برداشت میکنند. مکانی که این باغات در آن قرار گرفته شبیه به یک دره کوچک بوده و قنات و استخر آن در بالاترین نقطه قرار گرفته است. در گذشته میزان آب این قنات به اندازه ای بوده است که تا کیلومترها پایین تر تا مجموعه باغات زیر پای آنرا آبیاری میکرده است.متاسفانه در سالهای اخیر این میزان آب به قدری کاهش یافته است که برخی از زمینهای کشاورزی خود این ناحیه را نیز پاسخگو نیست و این زمینها دیگر کشت نمی شوند.در بالادست این ناحیه سدی سنگی وجود دارد به این منظور که سیلابها را مهار کند.اداره منابع طبیعی و آبخیزداری شهرستان بجستان در سال1389 اقدام به ساخت این سد کرده است.در طول چند سال اخیر مالکان بسیاری از این ناحیه به رحمت خدا رفته ولی زندگی برای این درختان و برداشت محصول از آنها هنوز ادامه دارد.

استخر گچ کن

سد گچ گن

سلام دوستان. شنیدید که:

1- بالاخره این گروه بندی شدنها در مورد لوله کشی گاز منازل در درزاب،کار دست بعضی ها داد. از یکی از هم ولایتی ها باخبر شدیم که کارگران لوله کشی گاز(وابسته به یک گروه معروف در روستا) در لوله کشی منزل او از عدم حضور این آقا سواستفاده کرده و بدون اجازه ، برخی از مواد خوراکی و نوشیدنیهای یخچال این آقا رو برداشته میل میکنند. این حرکت باعث دلخوری و انتقاد این هم ولایتی شده.(قابل توجه برخی آقایون که بدون اجازه صاحب خانه، با گذاشتن لوله گاز در منزل طرف خونه رو برای خودشون رزرو میکردن)

2- اگر یک حساب سرانگشتی داشته باشید متوجه میشوید که آمار طلاق و همچنین افراد معتاد روستا بسیار گسترش یافته است. روستایی که یک روز عاری از این قضایا بود متاسفانه از افراد معتاد به سمت اشباع شدن پیش میرود.کمی دقت کنید در این چند سال اخیر آمار طلاق نیز زیاد شده است.

3- مدتی شده در روستا کلاسهای مختلفی از جمله فرش بافی، کامپیوتر و ... برای خانمهای خانه دار برگزار میشه حالا نمیدونم در این وضعیتی که اکثر این خانمها امکانات لازم از جمله رایانه، دار قالی و دیگر امکانات را ندارند چطور میخواهند این داشته ها را حفظ کنن.(چی میشد در کنار برگزاری این کلاسها وامهایی نیز برای خرید این امکانات در اختیار این خانمها قرار داده میشد.)

4- هفته گذشته در مراسم جشنی که در حسینیه برگزار شده بود و از افراد مختلفی از جمله مداح و شعبده باز دعوت شده بود دو نفر از هم ولایتی های عزیز به خاطر دو عدد شیرینی با هم دست به گریبان شده جشن حسینیه رو بهم زدن. لازم به ذکره که بعد از این آبرو ریزی در حالی که مردم همه برای جدا کردن این دو نفر مجلس رو بهم زده بودن دوباره مراسم جمع و جور شد و ادامه پیدا کرد.(بیخیال آبرو ریزی که شده مراسمو حال کردین.)

5- قابل توجه هم ولایتی های عزیز، باز دوباره موعد جمع آوری زردآلو رسیده حواستون باشه امسال نیز مانند پارسال کلاه سرتون نره.(هر سال میگیم دریغ از پارسال)   

1- امروز وقتی از کنار مدرسه مقدم عبور میکردی محمد خان غلامی رو میدیدی که با چه زحمتی ده تن سبوس رو به درزاب آورده و با چه شوقی اونها رو بین مردم تقسیم میکنه(آخه شاید خبر نداره بعضی از این مردم پولشو حالا حالاها قرار نیست بدن، آخه عادت کردن به نسیه بردن)

2- با توجه به اینکه اکثر مردم درزاب شروع به گازکشی منازل خود کردن، قرار بود از ابتدا یک گروه به درزاب بیاد و همه خونه ها را ارزونتر گازکشی کنه و در نهایت مسجد و حسینیه رو بدون دستمزد. ولی وقتی پای عمل رسید هر کسی توی درزاب گروهی رو برای خودش پیدا کرده انگار فکر میکردن همین فردا قراره گاز به خونه هاشون وصل بشه. به هر صورت همه برنامه ها بهم ریخت و چهار گروه در درزاب شروع به گازکشی منازل کردن.جالب اینجاست که هر یک از این گروهها از سمت یک یا دو نفر در درزاب حمایت میشن و این افراد بدون اجازه مردم درب منازل رفته(حتی شبانه) و با قرار دادن دو یا سه لوله گاز در داخل این منازل به اصطلاح اون خونه رو برای خودشون رزرو میکردن(وقتی آدم سرش درد میکنه برای گرفتاری .فرداها این آقایان مهندس وقتی نتونند پولشون رو از مردم بگیرند مطمئنا سراغ همین افراد خواهند رفت) 

3- اینم چند بیت شعر (مشهدی)در وصف یکی از اهالی روستا که در هنگام پیری البته بعد از فوت همسرش ادعای ازدواج کرده نه با یک پیرزن بلکه با یک دختر جوون از روستاهای اطراف. (عشقی که باعث شد این هم ولایتی توی این سن و سال از زنش کتک بخوره)

 یره گه کار مو و تو دره بالا می گیره
ذره ذره دره عشقت تو دلم جا می گیره

روز اول به خودم گفتم ایم مثل بقی
حالا کم کم می بینم کار دره بالا می گیره

چن شبه واز مث بیس سال پیش ازای مرغ دلم
تو زمستون بهنه ی سبزه و صحرا می گیره

 چن شبه واز می دوزم چشمامه تا صبحه به چخت
با بیک سم بیخودی مات ممنه، را می گیره

تا سحر جل می زنم خواب به سراغم نمیاد
هی دلم مثل بچه بهنه بی جا می گیره

موگومش هرچی که مرگت چیه کوفتی! نمگه
عوضش نق مزنه ذکر خدایا می گیره

پیری و معرکه گیری که مگن کار مویه
دفتر عمر داره صفحه پینجا می گیره

اون که عاشق شده پنهون مکنه مثل اویه
که سوار شتر و پوشتشه دولا می گیره

1- میگن توی هفته پیش آقای ایزدخواه(همون روحانی جک و طنز) توی روستا بوده و حسابی اشک مردم رو توی مسجد درآورده البته نه با روضه. بلکه با صحبتهای طنز گونه اش. خدا خیرش دهد

2- توی محله خاک س میگن برخی دوستان برای اینکه زمینهایشان از کج و کولی در بیاد اوس حبیب مجنون رو آورده و خط کشی جدید توی این زمینها داشتن البته این کار خوبه به شرطی که مالکان غایب رو هم راضی کنه  

3- از ما نشنیده بگیرید ولی میگن برخی از مردم روستا نامه ای علیه آقای اکبر هوشیار نوشته که چرا باید 500 گوسفند بخره و بیابونهای درزاب رو هر روز تا درخت بنه بالا بیاد. چرا باید سگاش توی راه درزاب به مردم حمله کنن. نمیدونم فکر نکنم این نامه نگاری به جایی برسه. ولی اینو میدونم که اگر آقای اکبرخان هوشیار زمینهای کشاورزی درزاب رو میخرید عمرا کسی جرات داشت یک قدم وارد این ناحیه بشه.

4-بنده خدا محمد غلامی که چقدر مظلومه امسال زمینهای کشاورزی رو به مبلغ 1250000 تومان خریده ولی متاسفانه برخی مردم به این امر زیاد توجه نمیکنن و هر کسی گوسفندهاشو توی زمینها مربوطه برای چرا میبره.توی این قضیه هم از همه صدا در میاد الا از خود محمد خان و دهیار محترم.