درزاب من،دهکده زیباییها درباره وبلاگ آرشیو وبلاگ
صفحات وبلاگ
ممتاز و نمونه شدن برای یکسال است و ماندگار شدن برای یک عمر؛ سلام بر معلمی که هر سال نمونه است و یک عمر ماندگار ... معلم عزیزم روزت مبارک که جهانی از نورت مبارک گشته است. -------------------------------------------------------------------------------------------- این روز رو به تمام معلمان و هم ولایتی های خودم از جمله آقایان عباس شیردل-اکبر عباسی-محمد اکبری-محمود اکبری و خانم اعظم پردل تبریک میگویم موفق باشید. موضوع مطلب : سلام دوستان از بابت چند روزی که نتونستم مطالب رو به روز کنم متاسفم. شما میتونید از آخرین اخبار درزاب در متن های زیر آگاه بشین: 1- به دلیل بارندگی های خوب امسال، آمار افرادی که گوسفند خریداری کردن و گله تشکیل دادن زیاد شده. شما میتونید این قضیه رو از نزدیک در چراگاههای اطراف روستا مشاهده کنید.(بنده خدا محمد غلامی که زمینهای کشاورزی روستا رو خریده هر روز باید با دیگر گله دارها جر و بحث کنه تا از این زمینها گوسفندانشون رو ببرن بیرون) 2-بعضی دوستان برای خرجی روز چهارشنبه مثل اینکه قول هایی داده بودن تا هزینه این خرجی رو بطور تمام و کمال بدن ولی وقتی با جمعیت روبرو میشن وحشت کرده میزنن زیر قولشون و از زیر دادن هزینه شونه خالی میکنن(بنده خدا حاج آقای هوشیار. برای اینکه مردم بفهمند که این آقا هزینه رو نداده مجبور شد بعد از مراسم شب، اسامی همه خیران رو اعلام کنه حتی اونی که 5000 داده بود) 3- سالها شده وقتی از کوجه منزل حاج آقای ظفریان عبور میکنی بوی آغل آقای قیصری دیوونت میکنه یکی نیست به این حاج آقای قیصری بگه بابا مردم از این بوی تعفن خسته شدن باید چکار کنن. انگار نه انگار توی این روستا خانه بهداشتی هست.اصلا شاید خانم زرنگ هم با این قضیه موافقه ولی جرات حرف زدن نداره(یا شاید این خانم اصلا تا بحال از این کوچه عبور نکرده یا شاید عبور کرده و آغل ندیده. درسته آغل ندیده) 4- بالاخره طلسم یکی دیگر از جوونهای درزاب شکسته شد و تکلیفش برای زندگی مشترک تا حدودی مشخص شد. منظورم پسر حاج آقای عبادتی است که دو روز پیش نامزد کرده و گرفتار شده. به ایشون تبریک میگیم(چقدر بخت بعضی پسرا سخت باز میشه) 5- بالاخره حاج آقای ظفریان شروع به لوله کشی آب به سمت مرغداری کرده و قراره تا چند روز، راه همه رو به سمت پایین زمینهای کشاورزی ببنده(خدا کنه همه آب روستا رو خرج مرغها نکنه) 6- میگن محمد آقای ذوقی تصمیم گرفته برای کاشت هندوانه و ... ساقه های نشا رو به درزاب بیاره و کار مردم رو حدود 20 روزی جلو بندازه (آخه مهندس جان اول قیمتو مشخص میکردی بعد به مردم میگفتی البته دستمزد خودتو فراموش نکنی) 7- میگن بین تعدادی از مردم بجستان و آقای عابدیان بدلیل حفر چاه در پایین تر از قنات درزاب اختلاف افتاده و مردم قرار گذاشتن چاه بنده خدا رو پر کنن البته اخطارهایی هم درباره قنات درزاب به هم ولایتی ها دادن.نمیدونم نهادهای دولتی در بجستان چکاره اند که نمی تونن جلوی این کار مردم رو بگیرن. البته برای یک شن شویی هم حفر یک قنات زیاده(اینم عاقبت دادن آب روستا به بجستان. اینم عاقبت خوبی کردن) موضوع مطلب : اگه به درختان نگاهی بیاندازید حتما میوه های مختلفی رو خواهید دید که در حال رسیدن هستند از جمله این میوه ها میتوان به توت ، اخکوک ، گوجه سبز و ... اشاره کرد. جالبه با اون تگرگ هایی که امثال توی درزاب بارید باز هم درختان پر از میوه ست. موضوع مطلب : یادتونه گفتم توی این ایام طبیعت درزاب رو از دست ندین. باورتان نمیشه وقتی بعدازظهرها به پایین تر از مدرسه میرید دشت سرسبزی رو جلو خود میبینید که شادی خاصی به شما میده مردم گروه گروه وسط زمیناشون در حال درو کردن زعفرون هستند و اگه کمی نزدیکتر بشین بعضی رو میبینید که بساط چایی رو آماده کرده از این فضای زیبا لذت میبرن. خدا رو شکر به دلیل بارونهای خوبی که امثال باریده حال و هوا و طبیعت درزاب با سالهای قبل بسیار متفاوت است. انگار که کوههای اطراف روستا با رنگ سبز نقاشی شده باشد. امیدوارم از این نعمت الهی نهایت لذت رو ببرید. موضوع مطلب : توی ایام دهه فاطمیه درزاب حال و هوای خاصی داشت میشد به راحتی این موضوع رو در حضور مردم در مسجد مشاهده کرد. روز چهارشنبه تعدادی از خیران روستا خرجی این روز رو متقبل شده از مردم پذیرایی کردن. وقتی وارد حسینیه میشدی در صف آخر نگاهت میافتاد به سه نفر از روحانی های روستا که به لحاظ داشتن لباس روحانیت ، هر فرد در ابتدای ورود نگاهش به اونها میافتاد. توی آشپزخانه میشد آقای قیصری و دیگر دوستان را مشاهده کرد که تلاش میکردن به بهترین شکل و به سرعت غذا رو به دست مردم برسونن. میشد در این بین غرغرهای محمود قیصری رو شنید. اگه کمی گوش میدادی صدای همهمه ای رو از پشت درب دیگر حسینیه میشنیدی که مربوط به تعداد زیادی از خانمها بود که مثل همیشه جلوی درب صف کشیده بودن و منتظر ورود. در هر حال این قضیه بهانه ای شد برای اینکه تعدادی از دوستان رو ملاقات کنیم . موضوع مطلب : امروز پنج شنبه 31/1/91 شاید باورتان نشه الان حدود دو،سه روزی است که هوای درزاب حسابی بارونی است. امروز در شهرستان گناباد بارون فراوانی شاید در حد سیل بارید و حسابی به سرو کله شهر لطافت خاصی داد. در درزاب و بجستان نیز همین طور. خدا را باید شاکر بود امسال واقعا همه غافلگیر شدن. هر روز بارون ، این نعمت الهی از آسمان بر فضای درزاب جاریست.(چی میشه امسال چند گوسفند بخری و پروار کنی.حیف این سرسبزی درزاب نیست) موضوع مطلب : یکشنبه 27/1/91 امروز بعد از ظهر : هوای درزاب بارانی بود. چند دقیقه ای تگرگ بارید و غرش آسمان تا اواخر شب ادامه داشت. در ساعات بعد از ظهر هوای درزاب حسابی دیدنی،لطیف و بهاری بود. بعضی معتقد بودند که باریدن تگرگهای درشت به محصولشان آسیب زده. امسال بیابانهای درزاب بر عکس سالهای گذشته بسیار سرسبز است. حسن آقای شیردل رو دیدم که در حدود 140 بزغاله رو به صحرا برده بود و در اواخر بعد از ظهر داشت آنها را به سمت آغل میبرد.خانمهایی رو دیدم که در زمینهای زعفران بدنبال سبزیجات بهاری میگشتند. راستی کوچه های اصلی درزاب نیز گازکشی شده و قرار است که لوله های خونگی رو از فردا نصب کنن.اگه وقت کردین سعی کنین توی این ایام خودتون رو به درزاب برسونید و از این آب و هوا استفاده کنید.خوش باشین. موضوع مطلب : شنبه شب(19/1/91) باخبر شدیم در درزاب (ساعاتی قبل)بارون خوبی ریخته در ضمن کوچه اصلی روستا بخاطر حفر لوله گاز کنده کاری شده و امکان تردد نیست. موضوع مطلب : روز بخیر. 1- در ایام نوروز، به هر خونه ای سر میزدی سفره ها پر بود از انواع میوه و شیرینی های مختلف. نمیدونم این مردم چه جور موجوداتی هستن که گرونی ها روی اونها اثر نکرده. انواع آجیل،میوه، شیرینی و ....( بنده خدا دولتمردا، فکر میکنن با گرونی اجناس مردم کمی صرفه جویی میکنن،مهمونی ها کمتر میشه و...) 2- در مراسم تحویل سال که در مسجد برپا شد آقا رضا موقع سخنرانی شروع کرد به خواندن شعرش در مورد درزاب. نبودید ببینید مردم چقدر چه چه و به به میکردن. مطمئنم اگر آقا رضا هر شعر دیگه ای هم بیاد و بخونه که حتی ردیف و قافیه نداشته باشه باز هم مردم بخاطر اینکه دوستش دارند به به و چه چه میکنن.(خدا شانس بده. آقا رضا اشعارتو میتونی به اینا غالب کنی) 3- خوشم میاد اگر قرار باشه عده ای برای رضای خدا هم که شده بیان و چاله های گاز رو رایگان پر کنن باز هم سر و کله این محمود قیصری پیدا میشه و کیک و آب میوه براشون میاره.(البته یا به حساب دهیاری یا برخی از بزرگای روستا) 4- نبودید ببینید دو سه روز پیش برادران شیرزاد ،5نفره ریخته بودن سر یک زمین 50 متری و داشتند این زمینو برای کاشت درخت انار آماده میکردن. خانماشون هم براشون چایی میاوردن و حسابی تحویلشون میگرفتن.(خودمونیم حالا چند بوته انار میخواد توی اون زمین 50متری کاشته بشه که اینها همگی رو راضی کنه و به سر و کله هم نیفتند) 5- میگن توی برخی عروسی ها توی ایام عید، برخی دوستان به مهمونی طرف میرفتند و در نهایت نفری 5000 تومان حساب میکردن آخه یکی نیست به اینا بگه بابا الان مرغ کیلویی 5000 تومان شده.این چه رسم پول دادنه؟(شاید این دوستان مرغ و برنج مصرف نمیکنن یا شاید از نرخهای جدید عروسی رفتن خبر ندارن) 6- در ایام عید متاسفانه آقای یاسر غلامی به همراه نامزدش دچار تصادف شدند و کمی آسیب دیدن(اینم نتیجه بی دقتی) خوش باشین موضوع مطلب : تقریبا روز پایانی عید یعنی سیزده بدر بود که همچون سالهای گذشته مردم شال و کلاه کرده و به دل کوه و دشت زدن. خیلیا ترجیح دادن در این روز برای ظهرشون تو بیابون آبگوشت درست کنن و خیلیا ترجیح دادن مرغ برداشته و روی آتیش سرخ کنن. در این روز اگر کسی از درزاب عبور میکرد شاید این روستا بیشتر به روستای جن زده شبیه بود چون هیچ کس را نمیشد توی روستا پیدا کرد. تعداد زیادی از جوانها که به کلاته های اطراف رفته بودن حتما قسمتی از برنامه یشان کوه پیمایی بود مگه میشد در این روز نشست و فقط به پر کردن شکم و آشپزی پرداخت. مگه میشد در این روز بیخیال انغوزه شد. با توجه به طراوت بهاری و سرسبزی کوه و دشت ، فکر نکنم این روز به کسی بد گذشت.بر گدار ، سرگدار ،گچ کن و ... از مکانهایی بود که در این روز حسابی شلوغ بود. خدا رو شکر.
پسر خاله جواد(جواد ظفریان) و کلی انغوزه موضوع مطلب : پیوند روزانه پیوندها
لوگو آمار وبلاگ
|