درزاب من،دهکده زیباییها ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() درباره وبلاگ آرشیو وبلاگ
صفحات وبلاگ
یادم باشد که زیبایی های کوچک را دوست بدارم حتی اگر در میان زشتی های بزرگ باشند یادم باشد که دیگران را دوست بدارم آن گونه که هستند ، نه آن گونه که می خواهم باشند یادم باشد که هرگز خود را از دریچه نگاه دیگران ننگرم که من اگر خود با خویشتن آشتی نکنم هیچ شخصی نمی تواند مرا با خود آشتی دهد یادم باشد که خودم با خودم مهربان باشم چرا که شخصی که با خود مهربان نیست نمی تواند با دیگران مهربان باش موضوع مطلب : اینم یه نمای اولیه از ساخت حسینیه مثل اینکه تازه اولای کار بوده موضوع مطلب : اینم آقا رضا که یه آستین بالا و یه آستین پایین داره تو ساخت حسینیه کمک می کنه . یه وقت فکر نکنین داره دستور میده ، نه داره واقعا بر خلاف گذشته کار می کنه موضوع مطلب : متاسفانه با خبر شدیم که یکی از جانبازهای عزیز روستامون(رمضان نازنین) و یکی از دوست داشتنی ترین مردم روستا امروز در حادثه ای در جاده درزاب به بجستان کشته و به دیار باقی شتافته است. رفتی ز دیده و داغت به دل ماست هنوز هر کجا می نگرم روی تو پیداست هنوز آنقدر مهر و وفا بر همگان کردی تو نام نیکت همه جا ورد زبانست هنوز توضیح در صفحه جدیدترین اخبار موضوع مطلب : درزاب, رمضان نازنین, دیار باقی عکسی زیبا از گل زعفرون ، خبر که دارید تقریبا گلهای زعفرون آماده برداشته و دوباره قراره که کار و تلاش خیلی از هم ولایتی هامون شروع بشه . تو این موقع از ساله که بسیاری از دوستانمون برای کمک در برداشت گل به روستا مراجعه میکنند.
اما می دانید که: واژه زعفران از طریق زبان عربی به زبانهای دیگر راه یافته ولی اصلیت خود این واژه ناشناخته است.واژه فارسی برای گیاه زعفران کُرکُم است.که در فارسی میانه به صورت کورکوم تلفظ میشد.در زبان ترکی زفرون (زفرو) و در عربی الزعفران در انگلیسی saffron در اسپانیایی azafran در فرانسه safrane در ایتالیایی zaferano به هندی zuffron تلفظ میشود.
دکتر شریعتی : « کلاس پنجم که بودم پسر درشت هیکلی در ته کلاس ما می نشست که برای من مظهر تمام چیزهای چندش آور بود ، آن هم به سه دلیل ؛ اول آنکه کچل بود، دوم اینکه سیگار می کشید و سوم اینکه از همه تهوع آورتر بود یعنی اینکه در آن سن و سال، زن داشت. !... چند سالی گذشت یک روز که با همسرم از خیابان می گذشتیم ،آن پسر قوی هیکل ته کلاس را دیدم در حالیکه خودم زن داشتم ،سیگار می کشیدم و کچل شده بودم . » موضوع مطلب : زندگی, نفرت, دکتر شریعتی
اینم یه تصویر از اونور روستا نسبت به اون طرف روستا کمی خشک به نظر می رسه ، درسته ولی چکار دارین مردمش کمی بیشتر از مردم اون طرف مهربونترند. موضوع مطلب : درزاب, زیبایی, اون طرف روستا در حضور خارها هم میشود یک یاس بود، در هیاهوی مترسکها پر از احساس بود میشود حتی برای دیدن پروانه ها، شیشه های مات یک متروکه را الماس بود دست در دست پرنده، بال در بال، نسیم ساقه های هرز این بیشه را داس بود کاش میشد حرفی از "کاش میشد" هم نبود، هر چه بود احساس بودو عشق بودو یاس
موضوع مطلب : درزاب, خوشبختی, خار, گل, خندیدن پیوند روزانه پیوندها
لوگو آمار وبلاگ
|
![]() |