درزاب من،دهکده زیباییها درباره وبلاگ آرشیو وبلاگ
صفحات وبلاگ
ماه مبارک رمضان، بهترین ماه ها، ماه میهمانی خدا، ماه خوبی ها، ماه شب های قدر، ماه دعا ونیایش ، ماه رحمت و آمرزش و ماه خیر و برکت است.حلول ماه مبارک رمضان، به راستی که خبر از گشایش درهای بهشت به روی آدمیان دارد. ماه تزکیه، ماه خودسازی، ماه از خویش تا خدا رفتن، ماه پرواز با دوبال قنوت از زمین تا ملکوت و شکوفایی غنچه های معنویت در سکوت سبز روزه داران و در حیرت ارغوانی سالکان کوی دوست.
ماه رمضان شد، مى و میخانه بر افتاد / عشق و طرب و باده، به وقت سحر افتاد افطار به مى کرد برم پیر خرابات / گفتم که تو را روزه، به برگ و ثمر افتاد با باده، وضو گیر که در مذهب رندان / در حضرت حق این عملت بارور افتاد
موضوع مطلب : بالاخره و مثل اینکه بین بزرگای روستا و هیئت حسینی تصمیم گرفته شد که در ماه مبارک رمضان امسال (درسته امسال) علاوه بر روحانی روستا از روحانی دیگری نیز در دهه دوم و سوم استفاده بشه تا مراسم پربارتر باشه حالا نمی دونم این قضیه چقدر درسته و چقدر عاقلانه به نظر میرسه ولی بهر حال اگر سری به وبلاگ دوستم آقا شیخ رضا بزنید متوجه میشید که این روحانی خود خود شیخ رضا است.حالا اگر به جملات این دوست فرزانه توجه کنید که نوشته اند : "امسال بر خلاف سالهای گذشته در ماه مبارک رمضان علاوه بر حجت الاسلام منصوری انشاء الله دو تن از طلبههای روستا در دهه دوم و سوم در خدمت عزیزان خواهند بود. امیدواریم بتوانیم مفید فایده واقع شده و حق مطلب را به سهم خود ادا نماییم " به حقیقت حرف من پی خواهید برد. به گفته دهیار روستا قرار است که مراسم ماه مبارک رمضان روستا به صورت زیر برقرار شود : دهه اول : با سخنرانی آقای منصوری دهه دوم : با سخنرانی آقای شیخ محمود نجفی دهه سوم : با سخنرانی آقای شیخ رضا پردل امیدوارم که آقایون در کنار هم بتوانند ماه پرباری را برای اهالی رقم بزنند. راستی از بقیه شیوخ چه خبر ؟؟ آقای شیخ مهدی پردل.............................. در روستای جزین آقای شیخ عباس محمد زاده .....................در اطراف بشرویه آقای شیخ هادی شهابی ......................... نامعلوم آقای شیخ محسن پردل ........................... نامعلوم
موضوع مطلب : دیروز جمعه با همت آقای عباس هوشیار تعداد زیادی از هم روستاییان عزیز به امامزاده کمر زیارت رفته و نهار رو مهمون این آقا(آقای هوشیار) بودند بسیار بسیار خوش گذشت امیدواریم که هر حاجتی دارن انشاءا... برآورده شود. موضوع مطلب : سلام عزیزان
دلتون میخواد براتون حکایتی رو از یه روستای عجیب براتون تعریف کنم .پس خوب حواستون رو جمع کنید . بله ، یه روزی توی یه روستایی قرار شد برای یه صبح جمعه ای دعای ندبه برگزار کنن . برخی از بزرگای روستا تصمیم گرفتند تا از یکی از روحانیون شهرستان بغلی بهمراه تعدادی از جوانان اون شهرستان دعوت به عمل بیاورند تا در این مراسم حضور یافته و حتی در برپایی اون دعا ، همکاری نیز بکنند . برای این امر به یکی از جوانان روستا که مقیم اون شهرستان بود سپردند تا با مینی بوس ، این افراد را در ساعت 6 صبح روز جمعه به روستا بیاره . در ضمن این مردم تصمیم گرفتند تا بعد از دعای ندبه از این مهمانها با صبحانه پذیرایی کنند. خوب عزیزان ، بزرگای روستا این تصمیم رو گرفتند و اونو عملی کردند ولی چشتون روز بد نبینه . روز جمعه که شد هر چی به ساعت نگاه کردند دیدند ساعت داره از 30/6 میگذره ولی این مهمونا نرسیدند بله از همون چیزی که میترسیدن اتفاق افتاد . دوستایی که دعا میخوندند شاید بدلیل اینکه خبر نداشتن یا شاید بی تجربه بودن ، سریع دعا رو خوندن و تموم کردن (ساعت25/6) ولی مهموناشون ده دقیقه بعد رسیدن. نمی دونم شاید رانندشون خوابش برده بود به هر صورت مراسم تموم شده بود ولی از نونها نیز خبری نبود. همه چیز بهم ریخته بود همه مخصوصاً صاحب مجلس و این به ظاهر بزرگای روستا بسیار بسیار ناراحت بودن.ولی دیگه چه سود. دوستای من شما این حکایت رو خوندید فهمیدید که ایراد کار از کجا بود؟ وقتی برای اینچنین مراسمی چند نفر گوشی برداشته هر کی به دل خودش به اینور و اونور زنگ میزنه ، وقتی یک نفر نیست حرف اول و آخر رو بزنه ، وقتی راننده تعهد قبول نکنه و خوابش ببره ، وقتی فرد مداح و دعا خوان بی تجربه باشه و احساس نکنه که باید کمی دعا رو کش بده ، وقتی ..... خوب عزیزان همین میشه دیگه شما چی میگین؟
موضوع مطلب : سلام دوستان عزیز در جلسه ای که در روز سه شنبه مورخ 28/04/90 در سپاه پاسداران شهرستان بجستان با حضور فرماندهی محترم سپاه و چند نفر از عزیزان وابسته به شهدای روستای درزاب برگزار شد تصمیم گرفته شد که در دی ماه ، یادواره شهدای روستا با همت اهالی روستا و سپاه شهرستان برگزار شود. در همین راستا قرار شد دوستان برنامه ریزی کرده و مراحل کار را برای اعضای شورا ، هیئت حسینی و دیگر افراد مشخص کنند.در این جلسه قرار بر این شد که علاوه بر اینکه شهید بیگمی(روستای درچاق) نیز به شهدای روستا اضافه شود تاریخ برگزاری مراسم در محرم باشد تا همشهریان عزیز همگی حضور داشته باشند. لازم به ذکر است در شهرستان بجستان تاکنون چند یادواره در خود شهرستان و همچنین در روستاهای اطراف برگزار شده است که از نظر فرهنگی آثار مثبت بسیاری داشته است. در این جلسه افراد زیر شرکت کرده بودند: 1- علی نجفی 2- حسن پردل 3- مهدی غلامی 4- مرتضی فرهمند 5- اکبر پاکدل 6- عباس شیردل 7- برادر شهید بیگمی موضوع مطلب : ای منتظران گنج نهان می آید / آرامش جان عاشقان می آید بر بام سحر طلایه داران ظهور / گفتند که صاحب الزمان می آید . . . میلاد آقا امام زمان بر همگان مبارک موضوع مطلب : اینم عکسی از سه تازه داماد گلاز راست به چپ : مهدی عباسی - علی فاطمی نژاد - حسین اکبریانشاء ا... که همیشه زندگیشون بادوام و همراه با موفقیت باشهاینم عکسی از جشنی که برای عروسی این دوستان برگزار شدپرسید چقدر مرا دوست داری ؟سکوتی کردم . چند لحظه به چشم هایش خیره شدم ...گفتم : دوستت دارم به آن اندازه ای که عاشقتم . عاشق یک عشق واقعی .عاشقی که برای رسیدن به تو لحظه شماری می کند .به عشق این لحظه های انتظار * دوستت دارم * .به اندازه ی تمام لحظات زندگیم تا آخر عمر عاشقتم ...به عشق اینکه تو را تا آخرین نفس دارم * دوستت دارم * .به عشق اینکه گاهی با تو و گهگاهی به یاد تو . در زیر باران قدم میزنم . عاشق بارانمبه عشق آمدن باران و به اندازه ی تمام قطره های باران * دوستت دارم * .به عشق تو به آسمان پر ستاره خیره می شوم .به اندازه ی تمام ستاره های آسمان * دوستت دارم * .به عشق دیدنت بی قرارم . حالا که تو را دارم هیچ غمی جز غم دلتنگی ات در دل ندارمبه اندازه ی تمام لحظات بی قراری و دلتنگی * دوستت دارم * . . .من که عاشق چشم هایت هستم . عاشق گرفتن دست های مهربانت هستمبه عشق آن چشم های زیبایت * دوستت دارم * .لحظه های عاشقی با تو چقدر شیرین است .آن گاه که با تو هستم یک لحظه تنها ماندن نفس گیر است ...به شیرینی لحظه های عاشقی * دوستت دارم * .من که تنها تو را دارم . از تمام دار دنیا فقط تو را می خواهم . تو تنها آرزویم هستیبه اندازه ی تمام آرزو هایم که تنها تویی .به اندازه ی دنیا که می خواهم دنیا نباشد و تنها تو برای من باشیبه اندازه ی همان تنهایی که یا تنها با تو هستم و یا تنها به یاد تو هستم . ای عشق منای بهترینم ... به عشق تمام این عشق ها * دوستت دارم * .پرسیدم : به جواب این سوال رسیدی ؟این بار او سکوت کرد .و این بار او با چشم های خیسش به چشم هایم خیره شد ...اشک هایش را پاک کردم و این سکوت عاشقانه هم چنان ادامه داشت ...و من باز هم گفتم : به اندازه ی وسعت این سکوت عاشقانه که بین ما برپاستموضوع مطلب : مرا صد بار از خود برانی دوستت دارم به زندان خیانت هم کشانی دوستت دارم چه سود از مهر ورزیدن چه حاصل از وفا کردن مرا لایق بدانی یا ندانی دوستت دارم موضوع مطلب : کدخدای دِه را ببین دِه را بِچاپ
بزرگ روستا را دیدن و قانع کردن برای کار خریدن رای مردم است سیخ عزت بشکست مرز و حدود احترام از بین رفت
«««««««««««««« عباس شیردل »»»»»»»»»»»»»» موضوع مطلب : پیوند روزانه پیوندها
لوگو آمار وبلاگ
|