درزاب من،دهکده زیباییها درباره وبلاگ آرشیو وبلاگ
صفحات وبلاگ
متاسفانه با خبر شدیم که یکی از جانبازهای عزیز روستامون(رمضان نازنین) و یکی از دوست داشتنی ترین مردم روستا امروز در حادثه ای در جاده درزاب به بجستان کشته و به دیار باقی شتافته است. رفتی ز دیده و داغت به دل ماست هنوز هر کجا می نگرم روی تو پیداست هنوز آنقدر مهر و وفا بر همگان کردی تو نام نیکت همه جا ورد زبانست هنوز توضیح در صفحه جدیدترین اخبار موضوع مطلب : درزاب, رمضان نازنین, دیار باقی عکسی زیبا از گل زعفرون ، خبر که دارید تقریبا گلهای زعفرون آماده برداشته و دوباره قراره که کار و تلاش خیلی از هم ولایتی هامون شروع بشه . تو این موقع از ساله که بسیاری از دوستانمون برای کمک در برداشت گل به روستا مراجعه میکنند.
اما می دانید که: واژه زعفران از طریق زبان عربی به زبانهای دیگر راه یافته ولی اصلیت خود این واژه ناشناخته است.واژه فارسی برای گیاه زعفران کُرکُم است.که در فارسی میانه به صورت کورکوم تلفظ میشد.در زبان ترکی زفرون (زفرو) و در عربی الزعفران در انگلیسی saffron در اسپانیایی azafran در فرانسه safrane در ایتالیایی zaferano به هندی zuffron تلفظ میشود.
اینم یه تصویر از اونور روستا نسبت به اون طرف روستا کمی خشک به نظر می رسه ، درسته ولی چکار دارین مردمش کمی بیشتر از مردم اون طرف مهربونترند. موضوع مطلب : درزاب, زیبایی, اون طرف روستا در حضور خارها هم میشود یک یاس بود، در هیاهوی مترسکها پر از احساس بود میشود حتی برای دیدن پروانه ها، شیشه های مات یک متروکه را الماس بود دست در دست پرنده، بال در بال، نسیم ساقه های هرز این بیشه را داس بود کاش میشد حرفی از "کاش میشد" هم نبود، هر چه بود احساس بودو عشق بودو یاس
موضوع مطلب : درزاب, خوشبختی, خار, گل, خندیدن
یاد گرفتم که : 1. با احمق بحث نکنم و بگذارم در دنیای احمقانه خویش خوشبخت زندگی کند. 2. با وقیح جدل نکنم چون چیزی برای از دست دادن ندارد و روحم را تباه می کند . 3. از حسود دوری کنم چون حتی اگر دنیا را هم به او تقدیم کنم باز هم از من بیزار خواهد بود . 4. تنهایی را به بودن در جمعی که به آن تعلق ندارم ترجیح دهم
موضوع مطلب : درزاب, زیبایی, تنهایی, دوری, حسود
مرد و زن جوانی سوار بر موتور در دل شب می راندند.آنها عاشقانه یکدیگر را دوست داشتند. راحت برونم، اذیتم میکنه. در این سانحه که به دلیل بریدن ترمز موتورسیکلت رخ داد، یکی از دو سرنشین زنده ماند و دیگری درگذشت. مرد جوان از خالی شدن ترمز آگاهی یافته بود. پس بدون اینکه زن جوان را مطلع کند با ترفندی کلاه کاسکت را بر سر او گذاشت و خواست تا برای آخرین بار دوستت دارم را از زبان او بشنود و خودش رفت تا او زنده بماند. دمی می آید و بازدمی میرود. اما زندگی غیر از این است و ارزش آن در لحظاتی تجلی می یابد که نفس آدمی را می برد موضوع مطلب : درزاب, ارزش, لحظات فقط دو چیز وجود داره که نگرانش باشی: اینکه سالمی یا مریضی.
موضوع مطلب : درزاب, نگرانی پیوند روزانه پیوندها
لوگو آمار وبلاگ
|