در حضور خارها هم میشود یک یاس بود، در هیاهوی مترسکها پر از احساس بود
میشود حتی برای دیدن پروانه ها، شیشه های مات یک متروکه را الماس بود
دست در دست پرنده، بال در بال، نسیم ساقه های هرز این بیشه را داس بود
کاش میشد حرفی از "کاش میشد" هم نبود، هر چه بود احساس بودو عشق بودو یاس
موضوع مطلب : درزاب, خوشبختی, خار, گل, خندیدن