1- دیروز دوشنبه درزاب بودم طرفای ظهر خبری از هوای ابری نبود ولی هر چه به سمت عصر رفتیم هوای درزاب کم کم ابری شد .این قضیه تا آنجا ادامه پیدا کرد که در هنگامه اذان شب رعد و برقهای عجیبی در آسمان درزاب اتفاق می افتاد. رعد و برقهایی که ترس بر اندام آدم می انداخت. اینهمه رعد و برق نتیجه ای نداشت و فقط چند دانه باران بارید.بیشتر بارندگی ها در محدوده پاسگاه هلالی و بعد آن بوده این بارندگی حتی شهر گناباد را نیز پوشش نداده بود.
2- کم کم داریم به فصل امتحانات و فصل تابستون نزدیک میشیم. مردم روستا کم و بیش در تکاپو هستند.از طرفی فصل توت خوردنه .دیروز گروهی از خانمها رو دیدم که برای توت خوردن به سمت درختهای کنار استخر حرکت میکردند.
3- دیروز حسن آقا هوشیار رو دیدم که داشت با خودش غرغر میکرد. انگاری از دست این گله ها و چوپونها خیلی ناراحت بود.مثل اینکه درختهای اطراف مرغداریشو چرونده بودند. این قضیه برای من نیز اتفاق افتاده و بارها درختهای درب دامداری توسط همین گله ها چرونده شده.
4-انگار همه افراد ثبت نام کننده برای شورای روستا تایید صلاحیت شدند. امسال انتخابات خوبی پیش رو خواهیم داشت.
5- از آب و هوا گفتیم ولی اینو بگم که آب و هوای درزاب و طبیعت اون در حال حاضر عالیه .جون میده برای زندگی.
موضوع مطلب :