

توی ایام دهه فاطمیه درزاب حال و هوای خاصی داشت میشد به راحتی این موضوع رو در حضور مردم در مسجد مشاهده کرد. روز چهارشنبه تعدادی از خیران روستا خرجی این روز رو متقبل شده از مردم پذیرایی کردن. وقتی وارد حسینیه میشدی در صف آخر نگاهت میافتاد به سه نفر از روحانی های روستا که به لحاظ داشتن لباس روحانیت ، هر فرد در ابتدای ورود نگاهش به اونها میافتاد. توی آشپزخانه میشد آقای قیصری و دیگر دوستان را مشاهده کرد که تلاش میکردن به بهترین شکل و به سرعت غذا رو به دست مردم برسونن. میشد در این بین غرغرهای محمود قیصری رو شنید. اگه کمی گوش میدادی صدای همهمه ای رو از پشت درب دیگر حسینیه میشنیدی که مربوط به تعداد زیادی از خانمها بود که مثل همیشه جلوی درب صف کشیده بودن و منتظر ورود.
در هر حال این قضیه بهانه ای شد برای اینکه تعدادی از دوستان رو ملاقات کنیم .
موضوع مطلب :