موی دِریسمان حَکَمُ ست :
کمک اندک بر توان کار می افزاید
یک خانه ی ست پُربِره یَکِ نِست که سَر بُره:
امکانات و سرمایه موجود است ولی کسی نیست که بکار گیرد
قرض که از چهل گذشت هر شو پلو :
قرض وقتی که زیاد شد باید خونسرد بود چون سخت گیری بی فایده ست
آش کشک خالَتا باخوری پاتا نخوری پاتا :
کار بر عهده توست میخواهی الان انجام بده یا وقت دیگر
بُز گَر اِز گِلَه بِدَر :
انسانی که از جمع گریزان است
اَحمَد بوُده هَموُ که بوُدَه :
هیچ پیشرفت و ترقی نسبت به گذشته نکرده است
کی بَزِنا کُفچَه کی باخُورا حلوا :
زحمت را کسی دیگر میکشد بهره را کسی دیگر می برد
کدخدای دِه را ببین دِه را بِچاپ
بزرگ روستا را دیدن و قانع کردن برای کار خریدن رای مردم است
سیخ عزت بشکست
مرز و حدود احترام از بین رفت
ادامه مطلب ...
موضوع مطلب :