• وبلاگ : درزاب من،دهكده زيباييها
  • يادداشت : ميدان آزادي بجستان و جاده عشق
  • نظرات : 0 خصوصي ، 4 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + دوقلوها 
    از آنچه در فضليت نوروزْ روايت شده و گفته ما را تأييد مى کند، حديثى است که علامه سيد بهاءالدين على بن عبد الحميد، با سند خود از مُعلّى بن خُنيس نقل کرده است که: روز نوروز، همان روز است که پيامبر(ص) در غديرخم براى اميرالمؤمنين(ع) بيعت گرفت و مسلمانان به ولايت وى اقرار کردند. خوشا به حال آنان که به اين بيعت، استوار ماندند و واى بر آنان که آن را شکستند. و اين، همان روزى است که پيامبر(ص) على(ع) را به منطقه جنّيان روانه ساخت و از آنان عهد و پيمان گرفت. و همان روز است که على(ع) بر نهروانيان پيروز شد و ذوالثديه (صاحب پستان) را به قتل رساند. و همان روز است که قائم ما و صاحبان حکومت، ظهور مى کنند و خداوند، او را بر دجّالْ پيروز مى گرداند و دجّال را در زباله دان کوفه به دار مى آويزد. ما در هر نوروز، اميد فرج داريم؛ چرا که نوروز، از ايّام ماست که پارسيانْ آن را پاس داشتند و شما آن را تباه نموديد.



    همچنين پيامبرى از پيامبران بنى اسرائيل، از خداوند خواست که گروهى چند هزار نفره را که از بيم مرگ، ديار خويش را ترک گفتند و گرفتار مرگ شدند، زنده سازد. خداوند، بر آن پيامبر، وحى فرستاد که بر محل گورستان آنان آب بپاشد. پيامبر در روز نوروز، چنين کرد. سپس زنده شدند و تعدادشان سى هزار نفر بود. از همين روز، پاشيدن آب در نوروز، سنّتى ديرينه شد که سبب آن را جز آنان که دانشى پايدار دارند، ندانند و همان، آغاز سال پارسيان است.



    معلّى گويد: امام صادق(ع) اين سخنان را بر من املا کرد و من نوشتم.