اقا رضا خيلي حال کردم خوب جوابشو دادي
درباره قسمت اول به مو چه موم موافقوم.
درباره قسمت دوم خودت جواب خودت را دادي به عنوان مثال از سال 83 تاكنون بنده فقط يك ماه رمضان و يك ده روز از ماه رمضان روستا بودم و پنج سال است محرم روستا نيامدهام و خود شما شاهدي كه از غير بومي هم استفاده شده پس ......(حالا خوب خنك شدي)
سلام مجدد
شما انتقاد كن ما نوكر و مخلص شما هم هستيم ولي حضرتعالي ماشه را گرفتي رو شقيقه و در حال شليكي بعد ميگي از خودت دفاع كن!!!! (نكنا نندني انتقاد چييست و چطاوا؟؟؟!!!!)
سلام بر متفكر بيفكر.
برادر عزيز مگر طلبههاي روستا چه هيزم تري به شما فروختند كه اينطوري مينويسي! آخه نه اينكه خيلي هم مسجد مياي و و داري دلسوزانه انتقاد ميكني!!
از طرف ديگر اگر روحاني مستقري بوده و طلبههاي خود روستا هم آمدند، ازپيش خود نيامدند بلكه دعوت شدن ولي چون اين توانايي در آقاي رحيمي وجود دارد نياز به روحاني ديگري نيست.
ثالثا يه جوري مطلب مينويسي كه هر كه ندونه خيال ميكنه طلبههاي روستا دائما منتظر دعوت از روستا هستند (گر چه منبر رفتن در روستا افتخار است). نه عزيز انتقادي داري انتقادت را بنويس و لحن قلمت را عوض كن چون اين روش جواب نميدهد جناب منتقد.